يه سوزن به خودمون
اين وبلاگ براي آرشيو طنزواره هاي منتشر شده در دوهفته نامه فرصت راه اندازي شد؛برداشت از مطالب وبلاگ با ذكر منبع اشكالي ندارد.// چون هواي خنده در دنيا پس است.......... يك نفر را هم بخنداني بس است// منتظر نظرات سازنده شما هستم.
  • قالب وبلاگ
  • سرگل
  • فرصت
  • ردیاب خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قلقلك و آدرس fr2.lxb.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 330
بازدید کل : 58463
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


يه سوزن به خودمون

ماخميني شهري ها صدها خوبي داريم كه هيچ جا پيدا نيست اما چهار پنج تا عيب بزرگ داريم كه مثل "استخوان داخل آشه" ؛ يعني حسابي تو چشم ميزنه . يكي از اون عيب هاي خيلي بزرگ "غريبه پرستيه". (غريب نوازي صفت بسيار خوبيه اما غريبه پرستي نه). خوبه چند مثال بزنم:

* وارد فلان اداره ميشي ، سلام كرده و نكرده ، كارمند همشهريت خودكار را بر ميداره و مشغول سياه كردن كاغذ ميشه يا شروع به وررفتن با كامپيوتر ميكنه يعني كار دارم ؛ اگه همان موقع فرد ديگري با سرو شكل و لهجه متفاوت وارد بشه ، سريع كارش را راه ميندازه و حتي چاي تعارفش ميكنه يا فورا خودش پرونده را پهلوي رئيس ميبره و امضاش را ميگيره و دو دستي تحويلش ميده .
* محرّمه و ديگ هاي نذري همه جا بار گذاشته ميشه كه خيلي هم خوبه ؛ ايستاده اي داخل صف و يه ظرف دستت گرفته اي تا مقداري نذري براي خانواده ات بگيري كه ميبيني در و ديوار فرياد ميشه كه: "غذا داخل ظرف نميريزيم و ..." اما همون موقع اگه سروكله چند نفر غريبه – كه معمولا از شهر كناري(؟!) هستند –پيدا بشه ، همون در و ديوارها دست ميشند و قابلمه ها و ظروف غذاشون را ميگيرند و پر ميكنند و با هزار عزت و احترام تحويلشون ميدند.
* مثالِ عيني تر اين موضوع سينما فرهنگه ؛ ساليان درازي چشم براه افتتاح سينما در شهرمون بوديم و افتتاح هم شد اما اداره اش را سپردند به ...!! ، يعني من و شما معطل ميشيم ، پول خرج ميكنيم  و بليط ميگيريم و نفعش ميره تو جيب ...!! ، جالبه ، نه ؟!
همه اين ها را عرض كردم كه بگم مدتيه از كنار بيمارستان منظريه كه ميگذريم كارگراني را ميبينيم كه مشغول نماكاري اين اثر باستانيند (بنا به قولي بناي اوليه اين اثر مربوط به زمان سلمان فارسي است) ؛ انشاء اله به احتمال بعيد به يقين اين بيمارستان طي پنجاه سال آينده به بهره برداري ميرسه ولي اگه اداره و درآمد اون را به سماق سابان شرق يا نمدمالان غرب دادند بُهت زده نشيم و تعجب نكنيم ؛ مثل خيلي از موارد ديگه خيلي راحت از كنارش بگذريم ، بي خيال ! اين چيزها در شهر ما عجيب نيست .
براي استفاده از منافع شهر ، دست خودمون يِوَره و دهنمون تنگ .

بدرود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





:: موضوعات مرتبط: طنزواره هاي خودم، ،
نویسنده : ف.فرح بخش